loading...
انجمن علمي A TO Z
Maryam Ghasemi بازدید : 84 سه شنبه 07 آذر 1391 نظرات (0)



Had serious hearing problems for a number of years. He went to the doctor and the doctor was able to have him fitted for a set of hearing aids that allowed the gentleman to hear 100%
The elderly gentleman went back in a month to the doctor and the doctor said, 'Your hearing is perfect.. Your family must be really pleased that you can hear again.'
The gentleman replied, 'Oh, I haven't told my family yet.
I just sit around and listen to the conversations. I've changed my will three times!'

 

Two elderly gentlemen

 from a retirement center were sitting on a bench under a tree when one turns to the other and says: 'Slim, I'm 83 years old now and I'm just full of aches and pains. I know you're about my age. How do you feel?'
Slim says, 'I feel just like a newborn baby.'
'Really!? Like a newborn baby!?'
'Yep. No hair, no teeth, and I think I just wet my pants.'

 

Maryam Ghasemi بازدید : 98 سه شنبه 07 آذر 1391 نظرات (0)

A serious note about heart attacks

 

متنی مهم در مورد حملات قلبی
 HEART ATTACK PROCEDURE': (THIS IS NOT A JOKE!) (
مراحل حملات قلبی (این یک شوخی نیست
women should know that not every heart attack symptom
 is going to be the left arm hurting.
Be aware of intense pain in the jaw line.
You may never have the first chest pain during the course
of a heart attack. Nausea and intense sweating are also common symptoms. Sixty percent of people who have
a heart attack while they are asleep do not wake up.
Pain in the jaw can wake you from a sound sleep.
Let's be careful and be aware. The more we know
the better chance we could survive.
 خانمها باید بدانند که تنها نشانه حمله قلبی، احساس درد در
بازوی چپ نمیباشد
به درد شدید در ناحیه فک و آرواره بسیار توجه کنید
هرگز اولین درد در ناحیه قفسه سینه را در هنگام حمله قلبی نخواهید داشت
حالت تهوع و عرق کردن شدید از نشانه های معمول است
تقریبا60 درصد مردم که دچار حمله قلبی در خواب شدند
دیگر هرگز بیدار نشدند
درد آرواره ممکن است شما را از خوابی آرام بیدار کند
بهتر است مراقب باشید و آگاه
هرچقدر بیشتر بدانیم، شانس بیشتری برای نجات یافتن داریم 

Maryam Ghasemi بازدید : 72 پنجشنبه 25 آبان 1391 نظرات (0)

ANSWERS OF A BRILLIANT STUDENT WHO OBTAINED 0 But I would have given him 100

Q1. In which battle did Napoleon die?
* his last battle

درکدام جنگ ناپلئون مرد؟
در اخرین جنگش

Q2. Where was the Declaration of Independence signed?
* at the bottom of the page

اعلامیه استقلال امریکا درکجا امضاشد؟
در پایین صفحه

Q3. How can u drop a raw egg onto a concrete floor without cracking it?
*Concrete floors are very hard to crack.

چگونه می توانید یک تخم مرغ خام را به زمین بتنی بزنید بدون ان که ترک بردارد؟
زمین بتنی خیلی سخت است و ترک بر نمی دارد

Q4. What is the main reason for divorce?
* marriage

علت اصلی طلاق چیست؟
ازدواج

Q5. What is the main reason for failure?
* exams

علت اصلی عدم موفقیتها چیست؟
امتحانات

Q6. What can you never eat for breakfast?
* Lunch & dinner

چه چیزهایی را هرگز نمی توان درصبحانه خورد؟
نهار و شام

Q7. What looks like half an apple?
* The other half

چه چیزی شبیه به نیمی از یک سیب است؟
نیمه دیگر ان سیب

Q8. If you throw a red stone into the blue sea what it will become?
* it will simply become wet

اگر یک سنگ قرمز را در دریا بیندازید چه خواهد شد؟
خیس خواهد شد

Q9. How can a man go eight days without sleeping ?
* No problem, he sleeps at night.

یک ادم چگونه ممکن است هشت روز نخوابد؟
مشکلی نیست شبها می خوابد

Q10. How can you lift an elephant with one hand?
* You will never find an elephant that has only one hand..

چگونه می توانید فیلی را با یک دست بلند کنید؟
شما امکان ندارد فیلی را پیدا کنیدکه یک دست داشته باشد

Q11. If you had three apples and four oranges in one hand and four apple and three oranges in other hand, what would you have ?
* Very large hands

اگر در یک دست خود سه سیب و چهارپرتقال و در دست دیگر سه پرتقال و چهار سیب داشته باشید کلا چه خوهید داشت؟
دستهای خیلی بزرگ

Q12. If it took eight men ten hours to build a wall, how long would it take four men to build it?
* No time at all, the wall is already built.

اگر هشت نفر در ده ساعت یک دیوار را بسازند چهارنفر ان را درچند ساعت خواهند ساخت؟
هیچ چی چون دیوار قبلا ساخته شده

Maryam Ghasemi بازدید : 386 پنجشنبه 25 آبان 1391 نظرات (0)

When Dave Perkins was young, he played a lot of games, and he was thin and strong, but when he was forty-five, he began to get fat and slow. He was not able to breathe as well as before, and when he walked rather fast, his heart beat painfully.

He did not do anything about this for a long time, but finally he became anxious and went to see a doctor, and the doctor sent him to hospital. Another young doctor examined him there and said, 'I don't want to mislead you, Mr Perkins. You're very ill, and I believe that you are unlikely to live much longer. Would you like me to arrange for anybody to come and see you before you die?'

Dave thought for a few seconds and then he answered, 'I'd like another doctor to come and see me.'


هنگامي كه ديو پركينس جوان بود، او خيلي ورزش مي‌كرد، و لاغر و قوي بود، اما هنگامي كه چهل و پنج ساله شد، شروع به چاق شدن و تنبل شدن كرد. او قادر به نفس كشيدن مانند قبل نبود، و هنگامي كه مقداري تندتر حركت مي‌كرد، ضربان قلبش به سختي مي‌زد.

او براي مدت طولاني در اين باره كاري نكرد، اما در آخر نگران شد و به ديدن يك دكتر رفت، و دكتر او را به يك بيمارستان فرستاد. دكتر جوان ديگري او را در آنجا معاينه كرد و گفت: آقاي پركينس من نمي‌خواهم شما را فريب دهم. شما بسيار بيمار هستيد، و من معتقدم كه بعيد است شما مدت زمان زيادي زنده بمانيد. آيا مايل هستيد ترتيبي بدهم قبل از اينكه شما بميريد كسي به ملاقات شما بيايد؟

ديو براي چند ثانيه فكر كرد و سپس پاسخ داد، مايلم تا يك دكتر ديگر بيايد و مرا ببيند.

Maryam Ghasemi بازدید : 71 پنجشنبه 25 آبان 1391 نظرات (0)

ONCE upon a time a peacock and a tortoise became great friends. The peacock lived on a tree by the banks of the stream in which the tortoise had his home. Everyday, after he had a drink of water, the peacock will dance near the stream to the amusement of his tortoise friend.
One unfortunate day, a bird-catcher caught the peacock and was about to take him away tothe market. The unhappy bird begged his captor to allow him to bid his friend, the tortoise good-bye.
The bird-catcher allowed him his request and took him to the tortoise. The tortoise was greatly disturbed to see his friend a captive.
The tortoise asked the bird-catcher to let the peacock go in return for an expensive present. The bird-catcher agreed. The tortoise then, dived into the water and in a few seconds came up with a handsome pearl, to the great astonishment of the bird-catcher. As this was beyond his exceptions, he let the peacock go immediately.
A short time after, the greedy man came back and told the tortoise that he had not paid enough for the release of his friend, and threatened to catch the peacock again unless an exact match of the pearl is given to him. The tortoise, who had already advised his friend, thepeacock, to leave the place to a distant jungle upon being set free, was greatly enraged at the greed of this man.
“Well,” said the tortoise, “if you insist on having another pearl like it, give it to me and I will fish you out an exact match for it.” Due to his greed, the bird-catcher gave the pearl to the tortoise, who swam away with it saying, “I am no fool to take one and give two!” The tortoise then disappeared into the water, leaving the bird-catcher without a single pearl

 

روزی روزگاری،طاووس و لاک پشتی بودن که دوستای خوبی برای هم بودن.طاووس نزدیک درخت کنار رودی که لاک پشت زندگی می کرد، خونه داشت.. هر روز پس از اینکه طاووس نزدیک رودخانه آبی می خورد ، برای سرگرم کردن دوستش می رقصید.
یک روز بدشانس، یک شکارچی پرنده، طاووس را به دام انداخت و خواست که اونو به بازار ببره. پرنده غمگین، از شکارچی اش خواهش کرد که بهش اجازه بده  از لاک پشت خداحافظی کنه.
شکارچی خواهش طاووس رو قبول کرد و اونو پیش لاک پشت برد. لاک پشت از این که میدید دوستش اسیر شده خیلی ناراحت شد.اون از شکارچی خواهش کرد که طاووس رو در عوض دادن هدیه ای باارزش رها کنه. شکارچی قبول کرد.بعد، لاکپشت داخل آب شیرجه زد و بعد از لحظه ای با مرواریدی زیبا بیرون اومد. شکارچی که از دیدن این کار لاک پشت متحیر شده بود فوری اجازه داد که طاووس بره. مدت کوتاهی بعد از این ماجرا، مرد حریص برگشت و به لاک پشت گفت که برای آزادی پرنده ، چیز کمی گرفته و تهدید کرد که دوباره طاووس رو اسیر میکنه مگه اینکه مروارید دیگه ای شبیه مروارید قبلی بگیره. لاک پشت که قبلا به دوستش نصیحت کرده بود برای آزاد بودن ، به جنگل دوردستی بره ،خیلی از دست مرد حریص، عصبانی شد.
لاک پشت گفت:بسیار خوب، اگه اصرار داری مروارید دیگه ای شبیه قبلی داشته باشی، مروارید رو به من بده تا عین اونو برات پیدا کنم. شکارچی به خاطر طمعش ،مروارید رو به لاک پشت داد. لاک پشت درحالیکه با شنا کردن از مرد دور می شد گفت: من نادان نیستم که یکی بگیرم و دوتا بدم. بعد بدون اینکه حتی یه مروارید به شکارجی بده، در آب ناپدید شد.

Maryam Ghasemi بازدید : 106 پنجشنبه 25 آبان 1391 نظرات (0)

bop

معنا : رفتن – چرخ زدن

 

Ex1. We were bopping around town, doing some shopping.

برای کمی خرید، داشتیم اطراف شهر چرخی می زدیم.

 

Ex2. We spent the afternoon just bopping around town.

بعدازظهر را برای رفتن به اطراف شهر سپری کردیم

 

You can't have it both ways

معنا: هم خدا و هم خرما را خواستن

 

موقعیت: وقتی که شما نمی توانید از دو طرف قضیه سود یا منفعتی داشته باشید.

 

Ex. It's either me or her. You can't have it both ways!

 یا من یا او؟ نمیتونی هم خدا رو بخای و هم خرما رو

 

it's) no bother)

Syn. No problem

معنا: مهم نیست

 

موقعیت کاربردی: وقتی کسی از اعمال یا گفته های کسی ناراحت یا عصبی نمیشه.

 

 Ex. "Sorry to interrupt you." "That's okay, no bother."

"شرمنده مزاحم شدم. بسیار خوب،  مهم نیست"

 

!bottoms up

معنا : به سلامتی

 

موقعیت کاربرد: هنگام نوشیدن می یا شراب خیلی مرسومه که میگن از نوشیدنی لذت ببر.

 

Ex. Alen, now forget about the your bad life and bottoms up!

آلن، حالا زندگی بدت رو فراموش کن و به سلامتی بنوش

 

 

Sth is not brain surgery

معنا: شق القمر نیست

 

موقعیت کاربردی: وقتی میخواهین برای آسان بودن عملی تاکید کنبن و نیازی به قدرت فکر و نابغه بودن نیست

 

Ex. Running the microwave isn't exactly brain surgery.

راه اندازی مایکروویو دقیقا کار شق القمری نیست

Maryam Ghasemi بازدید : 88 پنجشنبه 25 آبان 1391 نظرات (0)

سالهای بسیار دور پادشاهی زندگی میکرد که وزیری داشت .

وزیر همواره میگفت: هر اتفاقی که رخ میدهد به صلاح ماست .

روزی پادشاه برای پوست کندن میوه کارد تیزی طلب کرد اما در حین بریدن میوه انگشتش را برید،وزیر که در آنجا بود گفت: نگران نباشید تمام چیزهایی که رخ میدهد در جهت خیر و صلاح شماست !

پادشاه از این سخن وزیر برآشفت و از رفتار او در برابر این اتفاق آزرده خاطر شد و دستور زندانی کردن وزیر را داد…

چند روز بعد پادشاه با ملازمانش برای شکار به نزدیکی جنگلی رفتند. پادشاه در حالی که مشغول اسب سواری بود راه را گم کرد و وارد جنگل انبوهی شد و از ملازمان خود دور افتاد،در حالی که پادشاه به دنبال راه بازگشت بود به محل سکونت قبیلهای رسیدکه مردم آن در حال تدارک مراسم قربانی برای خدایانشان بودند،

  زمانی که مردم پادشاه خوش سیما را دیدند خوشحال شدند زیرا تصور کردند وی بهترین قربانی برای تقدیم به خدای آنهاست !!!

آنها پادشاه را در برابر تندیس الهه خود بستند تا وی را بکشند،

  اما ناگهان یکی از مردان قبیله فریاد کشید : چگونه میتوانید این مرد را برای قربانی کردن انتخاب کنید در حالی که وی بدنی ناقص دارد، به انگشت او نگاه کنید !!!

  به همین دلیل وی را قربانی نکردند و آزاد شد .

  پادشاه که به قصر رسید وزیر را فراخواند و گفت:اکنون فهمیدم منظور تو از اینکه میگفتی هر چه رخ میدهد به صلاح شماست چه  بوده زیرا بریده شدن انگشتم موجب شد زندگیام نجات یابد اما در مورد تو چی؟ تو به زندان افتادی این امر چه خیر و صلاحی برای تو داشت؟!!

  وزیر پاسخ داد: پادشاه عزیز مگر نمیبینید،اگر من به زندان نمیافتادم مانند همیشه در جنگل به همراه شما بودم در آنجا زمانی که شما را قربانی نکردند مردم قبیله مرا برای قربانی کردن انتخاب میکردند،

  بنابراین میبینید که حبس شدن نیز برای من مفید بود !!!

ایمان قوی داشته باشید و بدانید هر چه رخ میدهد خواست خداوند است

تصمیمات خداوند از قدرت درک ما خارج است اما همیشه به سود ما می باشد.

Maryam Ghasemi بازدید : 211 پنجشنبه 25 آبان 1391 نظرات (0)

How to Be a More Lovable Person

چگونه آدم دوست داشتنی تری باشیم



Be a nicer person. So simple and easy. Great, that doesn't help much, or does it? It may seem so obvious, but are you nice to people? You may assume you are. It's easy for anyone to just assume this. It's not like someone wakes up, and decides I am going to be bad to people just for the heck of it. Truly think about how you act to others in general. Do you tend to be rude, impatient, inconsiderate, or not think how others feel, think, or what they say? How do you generally act toward others? Sometimes being shy easily gets mistaken for being rude, or not being very nice. I know it's not real fair, but it's easy for a lot of people to assume. Learn to understand and relate to what others think. That's a better way to evaluate how you've treated them. That's what I've learn to do and it works. Sometimes I've not been very nice to people, when I truly didn't mean to be.

آدم مودب تری باشید.خیلی ساده وراحت باشید.سوال مهم این است،آیا زیاد به دیگران کمک می کنید یا نه؟ممکن است این موضوع خیلی مشهود بنظر برسد ولی آیا درنزد مردم دوست داشتنی هستید؟ممکن است پیش خودتان تصور کنید که دوست داشتنی هستید.پی بردن به این موضوع ، فقط برای کسی که پیش خود تصور می کند دوست داشتنی است، آسان است.این دوست داشتنی بودن نیست که شخصی از خواب بیدار شود وتصمیم بگیرد که: من می خواهم بامردم بد باشم، فقط برای اینکه آنها از این موضوع حساب ببرند.درباره چگونگی رفتارتان در جمع،صادقانه فکر کنید.آیا دوست دارید که خشن باشید،آیا مایل اید بداخلاق و بی ملاحظه باشید ، یا نه، فکر می کنید که دیگران نسبت به شما چه فکری می کنند ؟فکر می کنید نسبت به شما چه احساسی دارند و چه چیز پشت سر شما می گویند؟معمولن بادیگران چطور رفتارمی کنید؟گاهی اوقات به آسانی خجالتی بودن با خام بودن ویا نه با خیلی مودب بودن اشتباه گرفته می شود.من می دانم که خجالتی بودن زیبایی واقعی نیست،زیرا تصورش برای بسیاری از مردم آسان است.آگاه شویدکه دیگران به چه چیزی فکر می کنندو آن را برای خودتان بازگو کنید.این بهترین روشی است که متوجه شوید با دیگران چه رفتاری داشته اید.این چیزیست که یاد گرفته ام انجامش دهم واین روش موثر است.گاهی اوقات،وقتی که صادقانه می خواستم که برای مردم دوست داشتنی باشم ، خیلی دوست داشتنی نبوده ام.

Showing more of your personality. I think a lot of shy people don't come off as lovable. It's not because they aren't, it's just easy for others to make assumptions. They think they are just not real friendly, where it's not true. They are just a little nervous and not real comfortable. Really there's no reason to not be more outgoing. People are extremely receptive to this trait. You don't have to worry about embarrassing yourself, because you in fact are making them feel comfortable and more receptive to you. Don't be too aggressive and outgoing though.

همواره بیشتر شخصیت تان را درمعرض نمایش قراردهید. به گمانم خیلی از آدم های خجالتی به عنوان آدمی جذاب مطرح نمی شوند. این مسئله اتفاق نمی افتد زیرا آنها این طور نیستند،زیرا برای دیگران تنها تصورش آسان است.درجایی که خجالتی بودن پایدار نماند،مردم تنها فکر می کنند که اینگونه افراد مهربان واقعی نیستند. مردم فقط پیش خود فکر می کنند که اینگونه افرادکمی عصبی هستند و واقعن راحت نیستند.مردم پیش خودفکر میکنند که دلیلی وجود ندارد که این گونه افراد همواره بیش از این در ارتباط برقرار کردن از دیگران پیشی نگیرند.مردم بشدت این ویژگی را می پذیرند.شما نباید از خجالتی بودن خودتان نگران باشید،زیرا شما درحقیقت دارید کاری می کنید که آنها نسبت به شما احساس راحتی کنند و پذیرای شما باشند.درعین حال زیاد پرتکاپو نباشید و از محدوده شخصیت خود خارج نشوید.

Being funny and showing more humor. I don't want to hear that you do not have a sense of humor, or funny side to you. Everyone of us do. Everyone is capable of laughing and enjoying others in that regard.

همواره شادی بخش باشید و خودتان را شوخ تر نشان دهید.نمی خواهم ازطرف شما بشنوم که استعداد خنداندن یا بامزه بودن راندارید.همه ما این استعداد را داریم.هرکسی به نوعی توانایی خنداندن ولذت بخش بودن برای دیگران رادارد.

Loosen up a bit. Don't be so uptight all the time. If you're constantly being a bit of a safety freak, or always concern about every little consequence. It can be a uncanny problem and not really bring fun around. I understand that consequences are important for the most part. I'm not suggesting you should go off and rob a bank or anything crazy like that.. Don't be afraid to have a some fun and live. Sometimes it's okay to do things you aren't really suppose to do. It's actually healthy. Don't be such a by-the-book kind of person all the time.

کمی رها باشید.همیشه زیاد رسمی نباشید.اگرذاتن شخصیتی کمی وسواسی هستید و یا همیشه نگران اتفاقات خیلی کوچک هستید.نگرانی می تواند مسئله ای جدی  باشد و واقعن نمی تواند شوخی را به بار بیارود.قبول دارم که اتفاقات در بیشتر جاها مهم هستند.من به شما پیشنهاد نمی دهم که باید فاسد شوید و به بانکی دستبرد بزنید یا هر دیوانگی شبیه به این... نگران کمی شوخ بودن و سرزنده بودن نباشید.گاهی اوقات خوب است کارهایی را که واقعن نمی پندارید انجامشان دهید را انجام دهید.واقعن این کار خوب است.همیشه شبیه آدم های مهربان درون کتاب ها نباشید.

Being a good listener. Being able to listen to others problems and offer gentlemanly advices. Nothing better than being a good listener, which attracts a lot of people to start to trust you and depend on you more. Sometimes talking constantly is not necessary. Know when to be quiet, and when not to.

همیشه یک شنونده خوب باشید.همیشه آماده گوش دادن به مسائل دیگران باشید وتصمیمات نجیبانه ای پیشنهاد دهید.هیچ چیز بهتر از یک شنونده خوب بودن نیست،زیرا  بسیاری از مردم را وادار می کند که شروع کنند به اعتماد به شما و بیشتر به شما وابسته شوند.گاهی اوقات لازم نیست مدام حرف بزنیم.آگاه شوید که چی وقت باید حرف بزنید و چه وقتی نباید حرف بزنید.

 Positive attitude. Don't always be dwelling on the negative things in your life. Don't always talk about everything that's going wrong. I've said this numerous times in articles I've written. If anyone is actually a regular reader to them, they are probably getting tired of me sounding like a broken record. Having a positive attitude will get you a lot of things in this life. It will do more good for you than you'll realize. Give it a chance. Learn to smile more, laugh, and just be a positive person. People pickup on these vibes.

مثبت گراباشید.همیشه بر اتفاقات منفی زندگی تان متمرکز نباشید.همیشه راجع اشتباهات،صحبت نکنید.من این موضوع را بارها در مقالاتی که نوشته ام گفته ام:اگر کسی واقعن یک خواننده عادی باشد ،شاید از صدای من که شبیه به ضبطی قراضه است ،خسته شود.با مثبت گرا بودن چیزهای زیادی در این زندگی بدست می آورید.مثبت گرایی کار ها را از آنچه که درک می کنید خوب تر انجام می دهد.آن را شانس بنامید.یادبگیرید که بیشتر لبخند بزنید و بیشتر بخندید،و فقط آدمی مثبت گرا باشید.مردم این ارتعاشات را می پسندند.

Be different than others. Like I explain at the beginning of the article. Do not follow the logic of being more like others, to be loved more. That's the opposite way to do it. Because if you try to fit in, you aren't recognized. You are just like everyone else then. Stand out, be bold, brave and different. That's the most special gift god gave each one of us. We're all created equal, but different. He didn't clone us all. So stand out and be who you really are. Do not do what you think seems like the popular choice and follow this article.

بادیگران فرق داشته باشید.شبیه چیزهایی که در شروع مقاله شرح دادم باشید.برای جذاب تر بودن از منطق دوست داشتنی تر بودن دیگران تقلید نکنید.اگر این کار را بکنید بر عکس عمل می کند زیرا اگر سعی کنید از دیگران تقلید کنید شناخته نمی شوید. زیرا آنوقت شما فقط شبیه دیگران می شوید.ایستادگی کنید،باشهامت باشید،شجاع باشید و متفاوت باشید.این مخصوص ترین هدیه خدا به هریک از ما ست. پس استقامت داشته باشید و واقعن کسی باشید که هستید. کارهایی را که خیال می کنید به نظر می رسد مردم پسند باشد را انجام ندهید و از این نوشته پیروی کنید.

Maryam Ghasemi بازدید : 303 پنجشنبه 25 آبان 1391 نظرات (0)

Last week I went to the theater, the play was very interesting. I didn’t enjoy it! A couple was sitting behind me, talking loudly. I couldn’t hear the actors; so I looked at them angrily. They didn’t pay any attention.
“I can’t hear a word” I said angrily.” it’s none of your business,” he said.” this is a private conversation!”

هفته قبل به تئاتر رفتم. نمایش بسیار جذاب بود.من از آن لذت نبردم.زوجی پشت سر من نشسته بودند و با صدای بلند صحبت می کردند.من نمی توانستم صدای بازیگران را بشنوم،بنابراین با عصبانیت به آنها نگاهی انداختم.آنها توجهی نکردند.با عصبانیت گفتم:”من یک کلمه نمی توانم بشنوم”.مرد گفت:”به تو ربطی ندارد.این یک گفتگوی خصوصی است

تعداد صفحات : 3

درباره ما
Profile Pic
دراين سايت سعي مي كنيم كه شما دانشجويان گرامي را با زبان شيرين انگليسي بيشتر آشنا كنيم
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نویسندگان
    نظرسنجی
    نظر شما در مورد اين وبسايت و مطالب آن چيست؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 22
  • کل نظرات : 4
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 5
  • آی پی امروز : 8
  • آی پی دیروز : 5
  • بازدید امروز : 13
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 15
  • بازدید ماه : 19
  • بازدید سال : 112
  • بازدید کلی : 6,716